Single Alone Aloneboy

+ تاريخ پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:تنها,تنهایی,اس ام اس,پیامک,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 15:44 نويسنده Alone |

ღ❤ღ

تنـــهــــا ღ❤ღ

+ تاريخ پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:تنها,تنهایی,اس ام اس,پیامک,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 15:44 نويسنده Alone |
+ تاريخ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت 1:30 نويسنده Alone |

تنها يک برگ مانده بود ، درخت گفت : منتظرت ميمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولي درخت ميان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود . . .

 

 
&&&&&
 

 

اشک خشک ميشه ، خنده محو ميشه ، اما ياد تو فراموش نميشه !

 

 
&&&&&
 

 

“ بر باد رفته ” صد بار بهتر است از “ از ياد رفته ” !

 

&&&&&

 

ما بخار شيشه ايم ؛ نازمون کني اشکمون در مياد چه برسه فراموشمون کني !

 

 
&&&&&
 

 

سخت ترين دو راهي : دوراهي بين فراموش کردن و انتظار است ، گاهي کامل فراموش ميکني و بعد مي بيني که بايد منتظر مي ماندي و گاهي آن قدر منتظر مي ماني که مي فهمي زودتر از اينها بايد فراموش ميکردي . . .

 

 
&&&&&
 

 

خاطره تنها مدرکي است که فراموشي را محکوم مي کند ، پس بمان در خاطرم !

 

 
&&&&&
 

 

ديروز مي مردن ، فراموش مي شدن آرام آرام . . . .
امروز چه زود از ياد مي رويم بي آنکه بميريم  . . .

 

 
&&&&&
 

 

عادت مي کنم :
به داشتن چيزي و سپس نداشتنش !
به بودن کسي و سپس به نبودنش !
تنها عادت مي کنم ، اما فراموش نه !

 

 
&&&&&
 

 

تو آسمون عاشقي ستاره پيدا نکني
مديون اشکاي مني اگه فراموشم کني

 

 
&&&&&
 

 

گر تواني از محبت حلقه در گوشم کني
حيف باشد که مرا چون شمع خاموشم کني
من که از ياد تمام آشنايان رفته ام
واي بر من گر تو هم روزي فراموشم کني . . .

 

&&&&&
 

 

چون به کام دل نشد دستي در آغوشت کنم / ميرم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشيماني گذارم تا تو را / اي اميد آتشين با گريه خاموشت کنم

 

 
&&&&&
 

 

تمومه عمر آوازم ، ديگه خاموشه خاموشم / نميري هرگز از يادم ، من از يادت فراموشم
شروع رفتنت بي من ، شروع شعر اندوهه / بدون بعد از تو ياد تو ، برام سنگين تر از کوهه

 

 
&&&&&
 

 

تقديم به کسي که اسمش انتها ندارد
محبتش پايان ندارد ، فراموشيش امکان ندارد

 

 
&&&&&
 

 

بي بهانه تو را مرور ميکنم تا خاموشيم نشان فراموشيم نباشد !

 

 
&&&&&
 

 

تقديم به همه فراموشکاراي دنيا !
وقتي تو پاييز روي برگاي زرد و خشک پا ميذاري ، يادت باشه همين برگا يه روزي بهت نفس مي دادن . . .

 

 
&&&&&
 

 

اين روز ها يکديگر را چه خوب فراموش ميکنيم ، همه ي کارهايمان به اين خوبي بود ، چه خوب بود . . .

 

 
&&&&&
 

 

تا عشق تو آمد در قلبم ، تو رفتي
تا آمدم بگويم نرو ، رفته بودي
تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم . . .

 

 
&&&&&
 

 

مي روي و من تحمل مي کنم نبودنت را
مي مانم و تو فراموش مي کني بودنـم را

 

 
&&&&&
 

 

شکسته اين جماعت بال ما را
پريشان کرده ماه و سال ما را
تو هم اي بي وفا از ما بريدي
نمي پرسي دگر احوال مارا


 

+ تاريخ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت 1:29 نويسنده Alone |

تنها يک برگ مانده بود ، درخت گفت : منتظرت ميمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولي درخت ميان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود . . .

 

 
&&&&&
 

 

اشک خشک ميشه ، خنده محو ميشه ، اما ياد تو فراموش نميشه !

 

 
&&&&&
 

 

“ بر باد رفته ” صد بار بهتر است از “ از ياد رفته ” !

 

&&&&&

 

ما بخار شيشه ايم ؛ نازمون کني اشکمون در مياد چه برسه فراموشمون کني !

 

 
&&&&&
 

 

سخت ترين دو راهي : دوراهي بين فراموش کردن و انتظار است ، گاهي کامل فراموش ميکني و بعد مي بيني که بايد منتظر مي ماندي و گاهي آن قدر منتظر مي ماني که مي فهمي زودتر از اينها بايد فراموش ميکردي . . .

 

 
&&&&&
 

 

خاطره تنها مدرکي است که فراموشي را محکوم مي کند ، پس بمان در خاطرم !

 

 
&&&&&
 

 

ديروز مي مردن ، فراموش مي شدن آرام آرام . . . .
امروز چه زود از ياد مي رويم بي آنکه بميريم  . . .

 

 
&&&&&
 

 

عادت مي کنم :
به داشتن چيزي و سپس نداشتنش !
به بودن کسي و سپس به نبودنش !
تنها عادت مي کنم ، اما فراموش نه !

 

 
&&&&&
 

 

تو آسمون عاشقي ستاره پيدا نکني
مديون اشکاي مني اگه فراموشم کني

 

 
&&&&&
 

 

گر تواني از محبت حلقه در گوشم کني
حيف باشد که مرا چون شمع خاموشم کني
من که از ياد تمام آشنايان رفته ام
واي بر من گر تو هم روزي فراموشم کني . . .

 

&&&&&
 

 

چون به کام دل نشد دستي در آغوشت کنم / ميرم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشيماني گذارم تا تو را / اي اميد آتشين با گريه خاموشت کنم

 

 
&&&&&
 

 

تمومه عمر آوازم ، ديگه خاموشه خاموشم / نميري هرگز از يادم ، من از يادت فراموشم
شروع رفتنت بي من ، شروع شعر اندوهه / بدون بعد از تو ياد تو ، برام سنگين تر از کوهه

 

 
&&&&&
 

 

تقديم به کسي که اسمش انتها ندارد
محبتش پايان ندارد ، فراموشيش امکان ندارد

 

 
&&&&&
 

 

بي بهانه تو را مرور ميکنم تا خاموشيم نشان فراموشيم نباشد !

 

 
&&&&&
 

 

تقديم به همه فراموشکاراي دنيا !
وقتي تو پاييز روي برگاي زرد و خشک پا ميذاري ، يادت باشه همين برگا يه روزي بهت نفس مي دادن . . .

 

 
&&&&&
 

 

اين روز ها يکديگر را چه خوب فراموش ميکنيم ، همه ي کارهايمان به اين خوبي بود ، چه خوب بود . . .

 

 
&&&&&
 

 

تا عشق تو آمد در قلبم ، تو رفتي
تا آمدم بگويم نرو ، رفته بودي
تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم . . .

 

 
&&&&&
 

 

مي روي و من تحمل مي کنم نبودنت را
مي مانم و تو فراموش مي کني بودنـم را

 

 
&&&&&
 

 

شکسته اين جماعت بال ما را
پريشان کرده ماه و سال ما را
تو هم اي بي وفا از ما بريدي
نمي پرسي دگر احوال مارا


 

+ تاريخ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت 1:29 نويسنده Alone |
+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:26 نويسنده Alone |
+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:26 نويسنده Alone |

سلامتي پنگوئن که يه ذره قد داره ، اما بازم لاتي راه ميره!!!

&&&&&


سلامتيه اوني که مارو همينجوري که هستيم دوست داره وگرنه بهتر از مارو که همه دوست دارن

&&&&&


سلامتي مداد پاک کن که به خاطر اشتباه ديگران خودشو کوچيک ميکنه

&&&&&

به سلامتي پدر بزرگـا که يه بار هم خوجگل ، جوجو ، عسيسم نگفتن
ولي با زنشون ?? سال عاشقـــانه زندگـــي کردن...

&&&&&


به سلامتي اوني که بي کسه، ولي نا کس نيست . . .

&&&&&


سلامتي کسايي که آرزوي يه دوستت دارم گفتن خودشون رو ، به دل آدم مي ذارن اما دروغ نمي گن....

&&&&&


به سلامتي دختراي ايراني که نه ميتونن برن استاديوم.. نه پيستِ اسکي ..نه قهوه خونه.. نه زيرِبارون بدون روسري ..نه با بوتِ زير زانو بيرون ..نه با دوس پسرشون تو خيابون

&&&&&


به سلامتيه همه مامان ها که موقع جارو زدن فک ميکنن هر چي آشغال تو خونه هست زير پاي ما جمع شده...

&&&&&


به سلامتي اونايي که روزقيامت فقط زمين ازشون شاکيه اونم بخاطرسنگيني معرفتشون

&&&&&


به سلامتي پدري که کف تموم شهرو جارو ميزنه که زن و بچش کف خونه ي کسيو جارو نزنن...

&&&&&


به سلامتي رفيقي که تو سختيها و مشکلات به جاي اينکه ترکمون کنه درکمون ميکنه...

&&&&&


به سلامتي همه آدمايي که توي درياي مردونگي غرق ميشن ولي از روي پل نامردي رد نميشن.

&&&&&


به سلامتي مگس که يادمون داد زياد که دور کسي بگردي آخرش ميزنه تو سرت !

&&&&&


سلامتي همه ي اونـــايي که " تک‌ پـــرن " و با هر " آشـــغالي " نميپرن

&&&&&


سلامتي مادرهايي که وقتي لنگه دمپايي رو پرت ميکنن طرفمون صاف مياد ميخوره تو سرمون :دي

&&&&&


به سلامتي ايرانسل که به آدم ميفهمونه،قبول کردن بعضي پيشنهادها ،فقط از اعتبار آدم کم ميکنه

&&&&&


سلامتي استادي که سرجلسه امتحان ديد برگم سفيده،اومد درگوشم گفت نگران چي هستي؟اسمتو بنويس بقيش بامن!
.
.
.
(ولي حيف بيدارشدم بقيه خوابمو نديدم...)

 

+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:26 نويسنده Alone |

سلامتي پنگوئن که يه ذره قد داره ، اما بازم لاتي راه ميره!!!

&&&&&


سلامتيه اوني که مارو همينجوري که هستيم دوست داره وگرنه بهتر از مارو که همه دوست دارن

&&&&&


سلامتي مداد پاک کن که به خاطر اشتباه ديگران خودشو کوچيک ميکنه

&&&&&

به سلامتي پدر بزرگـا که يه بار هم خوجگل ، جوجو ، عسيسم نگفتن
ولي با زنشون ?? سال عاشقـــانه زندگـــي کردن...

&&&&&


به سلامتي اوني که بي کسه، ولي نا کس نيست . . .

&&&&&


سلامتي کسايي که آرزوي يه دوستت دارم گفتن خودشون رو ، به دل آدم مي ذارن اما دروغ نمي گن....

&&&&&


به سلامتي دختراي ايراني که نه ميتونن برن استاديوم.. نه پيستِ اسکي ..نه قهوه خونه.. نه زيرِبارون بدون روسري ..نه با بوتِ زير زانو بيرون ..نه با دوس پسرشون تو خيابون

&&&&&


به سلامتيه همه مامان ها که موقع جارو زدن فک ميکنن هر چي آشغال تو خونه هست زير پاي ما جمع شده...

&&&&&


به سلامتي اونايي که روزقيامت فقط زمين ازشون شاکيه اونم بخاطرسنگيني معرفتشون

&&&&&


به سلامتي پدري که کف تموم شهرو جارو ميزنه که زن و بچش کف خونه ي کسيو جارو نزنن...

&&&&&


به سلامتي رفيقي که تو سختيها و مشکلات به جاي اينکه ترکمون کنه درکمون ميکنه...

&&&&&


به سلامتي همه آدمايي که توي درياي مردونگي غرق ميشن ولي از روي پل نامردي رد نميشن.

&&&&&


به سلامتي مگس که يادمون داد زياد که دور کسي بگردي آخرش ميزنه تو سرت !

&&&&&


سلامتي همه ي اونـــايي که " تک‌ پـــرن " و با هر " آشـــغالي " نميپرن

&&&&&


سلامتي مادرهايي که وقتي لنگه دمپايي رو پرت ميکنن طرفمون صاف مياد ميخوره تو سرمون :دي

&&&&&


به سلامتي ايرانسل که به آدم ميفهمونه،قبول کردن بعضي پيشنهادها ،فقط از اعتبار آدم کم ميکنه

&&&&&


سلامتي استادي که سرجلسه امتحان ديد برگم سفيده،اومد درگوشم گفت نگران چي هستي؟اسمتو بنويس بقيش بامن!
.
.
.
(ولي حيف بيدارشدم بقيه خوابمو نديدم...)

 

+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:26 نويسنده Alone |

ما با نفس سلامت اي دوست ، خوشيم
از گرمي هر کلامت اي دوست ، خوشيم
هرچند که افتخار ديدارت نيست
با زنگ خوش پيامت اي دوست ، خوشيم

 

 

 

خاطرات چوب هاي خيسي هستند که با آتش زندگي نه مي سوزند و نه خاکستر مي شوند !
به يادتم . . .

 

 

 

يخ واسه اينکه آب رو خنک کنه خودش رو فدا ميکنه ، آهاي رفيق ، يخ روزگارتم !
 

 

 

سلام به تو که وجودت صفاست
عهدت وفاست
در زمانى که محبت کيمياست
دوستى با تو ، دوستى با همه خوبيهاست . . .

 

 

 

يک دوست وفادار تجسم حقيقي از جنس آسمانيهاست
اگر پيدا کردي قدرش را بدان . . .

 

 

 

ستاره ? انتها داره ، مربع ? انتها ، مثلث ? انتها
اما اميدوارم دوستي ما مثل دايره بي انتها باشه . . .

 

 

 

داني که چيست دولت ديدار يار ديدن ؟؟؟
در کوي او گدايي بر خسروي گزيدن
از جان طمع بريدن آسان بود وليکن
از دوستان جاني مشکل توان بريدن

 

 

 

اي رفيق با وفا هر شب دعايت ميکنم
گر ندارم زانتيا فرقون سوارت مي کنم :دي

 

 

 

الهي قلب غم آتش بگيرد
سياهي دق کند ماتم بگيرد
الهي تا رفيق هست و زمان هست
کسي ياد تو را از من نگيرد

 

 

 

اين سخن در آسمان بايد نوشت :
با تو در دوزخ مداوم ، بي تو هرگز در بهشت

 

 

 

از پنجره روزگار که به درخت عمر مينگرم خوشتر از ياد رفيقان ثمري نيست . . .

 

 

 

من ياد خوش دوست به دنيا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر ياد کند مرا هرازگاهي چند
گرد رخ وي به چشم بينا ندهم

 

 

 

ارالاها اي خداي عدل و داد / هر که کرده يادي از ما زنده باد
ما که معتاد رفيقيم و خمار روي يار / در مرام ما نباشد ترک اين نوع اعتياد

 

 

 

محبت چشمه ايست از جنس نور / هم ارادت هم سلام از راه دور

 

 

 

تنها گنجي که جستجو کردن آن به زحمتش مي ارزد دوست واقعيست . . .
حالا هي منو بنداز تو زحمت !

 

 

 

در تقويم دوستي اين را به ذهنت بسپار
روزي به نام فراموشي وجود ندارد . . .

 

 

 

گر خوب نيم خوب پرستم باري / ور باده نيم ز باده مستم باري
گر نيستم از اهل مناجات رواست / از اهل خرابات تو هستم باري

 

 

 

+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:16 نويسنده Alone |

ما با نفس سلامت اي دوست ، خوشيم
از گرمي هر کلامت اي دوست ، خوشيم
هرچند که افتخار ديدارت نيست
با زنگ خوش پيامت اي دوست ، خوشيم

 

 

 

خاطرات چوب هاي خيسي هستند که با آتش زندگي نه مي سوزند و نه خاکستر مي شوند !
به يادتم . . .

 

 

 

يخ واسه اينکه آب رو خنک کنه خودش رو فدا ميکنه ، آهاي رفيق ، يخ روزگارتم !
 

 

 

سلام به تو که وجودت صفاست
عهدت وفاست
در زمانى که محبت کيمياست
دوستى با تو ، دوستى با همه خوبيهاست . . .

 

 

 

يک دوست وفادار تجسم حقيقي از جنس آسمانيهاست
اگر پيدا کردي قدرش را بدان . . .

 

 

 

ستاره ? انتها داره ، مربع ? انتها ، مثلث ? انتها
اما اميدوارم دوستي ما مثل دايره بي انتها باشه . . .

 

 

 

داني که چيست دولت ديدار يار ديدن ؟؟؟
در کوي او گدايي بر خسروي گزيدن
از جان طمع بريدن آسان بود وليکن
از دوستان جاني مشکل توان بريدن

 

 

 

اي رفيق با وفا هر شب دعايت ميکنم
گر ندارم زانتيا فرقون سوارت مي کنم :دي

 

 

 

الهي قلب غم آتش بگيرد
سياهي دق کند ماتم بگيرد
الهي تا رفيق هست و زمان هست
کسي ياد تو را از من نگيرد

 

 

 

اين سخن در آسمان بايد نوشت :
با تو در دوزخ مداوم ، بي تو هرگز در بهشت

 

 

 

از پنجره روزگار که به درخت عمر مينگرم خوشتر از ياد رفيقان ثمري نيست . . .

 

 

 

من ياد خوش دوست به دنيا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر ياد کند مرا هرازگاهي چند
گرد رخ وي به چشم بينا ندهم

 

 

 

ارالاها اي خداي عدل و داد / هر که کرده يادي از ما زنده باد
ما که معتاد رفيقيم و خمار روي يار / در مرام ما نباشد ترک اين نوع اعتياد

 

 

 

محبت چشمه ايست از جنس نور / هم ارادت هم سلام از راه دور

 

 

 

تنها گنجي که جستجو کردن آن به زحمتش مي ارزد دوست واقعيست . . .
حالا هي منو بنداز تو زحمت !

 

 

 

در تقويم دوستي اين را به ذهنت بسپار
روزي به نام فراموشي وجود ندارد . . .

 

 

 

گر خوب نيم خوب پرستم باري / ور باده نيم ز باده مستم باري
گر نيستم از اهل مناجات رواست / از اهل خرابات تو هستم باري

 

 

+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:16 نويسنده Alone |

ما با نفس سلامت اي دوست ، خوشيم
از گرمي هر کلامت اي دوست ، خوشيم
هرچند که افتخار ديدارت نيست
با زنگ خوش پيامت اي دوست ، خوشيم

 

 

 

خاطرات چوب هاي خيسي هستند که با آتش زندگي نه مي سوزند و نه خاکستر مي شوند !
به يادتم . . .

 

 

 

يخ واسه اينکه آب رو خنک کنه خودش رو فدا ميکنه ، آهاي رفيق ، يخ روزگارتم !
 

 

 

سلام به تو که وجودت صفاست
عهدت وفاست
در زمانى که محبت کيمياست
دوستى با تو ، دوستى با همه خوبيهاست . . .

 

 

 

يک دوست وفادار تجسم حقيقي از جنس آسمانيهاست
اگر پيدا کردي قدرش را بدان . . .

 

 

 

ستاره ? انتها داره ، مربع ? انتها ، مثلث ? انتها
اما اميدوارم دوستي ما مثل دايره بي انتها باشه . . .

 

 

 

داني که چيست دولت ديدار يار ديدن ؟؟؟
در کوي او گدايي بر خسروي گزيدن
از جان طمع بريدن آسان بود وليکن
از دوستان جاني مشکل توان بريدن

 

 

 

اي رفيق با وفا هر شب دعايت ميکنم
گر ندارم زانتيا فرقون سوارت مي کنم :دي

 

 

 

الهي قلب غم آتش بگيرد
سياهي دق کند ماتم بگيرد
الهي تا رفيق هست و زمان هست
کسي ياد تو را از من نگيرد

 

 

 

اين سخن در آسمان بايد نوشت :
با تو در دوزخ مداوم ، بي تو هرگز در بهشت

 

 

 

از پنجره روزگار که به درخت عمر مينگرم خوشتر از ياد رفيقان ثمري نيست . . .

 

 

 

من ياد خوش دوست به دنيا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر ياد کند مرا هرازگاهي چند
گرد رخ وي به چشم بينا ندهم

 

 

 

ارالاها اي خداي عدل و داد / هر که کرده يادي از ما زنده باد
ما که معتاد رفيقيم و خمار روي يار / در مرام ما نباشد ترک اين نوع اعتياد

 

 

 

محبت چشمه ايست از جنس نور / هم ارادت هم سلام از راه دور

 

 

 

تنها گنجي که جستجو کردن آن به زحمتش مي ارزد دوست واقعيست . . .
حالا هي منو بنداز تو زحمت !

 

 

 

در تقويم دوستي اين را به ذهنت بسپار
روزي به نام فراموشي وجود ندارد . . .

 

 

 

گر خوب نيم خوب پرستم باري / ور باده نيم ز باده مستم باري
گر نيستم از اهل مناجات رواست / از اهل خرابات تو هستم باري

 

 

+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:16 نويسنده Alone |

ما با نفس سلامت اي دوست ، خوشيم
از گرمي هر کلامت اي دوست ، خوشيم
هرچند که افتخار ديدارت نيست
با زنگ خوش پيامت اي دوست ، خوشيم

 

 

 

خاطرات چوب هاي خيسي هستند که با آتش زندگي نه مي سوزند و نه خاکستر مي شوند !
به يادتم . . .

 

 

 

يخ واسه اينکه آب رو خنک کنه خودش رو فدا ميکنه ، آهاي رفيق ، يخ روزگارتم !
 

 

 

سلام به تو که وجودت صفاست
عهدت وفاست
در زمانى که محبت کيمياست
دوستى با تو ، دوستى با همه خوبيهاست . . .

 

 

 

يک دوست وفادار تجسم حقيقي از جنس آسمانيهاست
اگر پيدا کردي قدرش را بدان . . .

 

 

 

ستاره ? انتها داره ، مربع ? انتها ، مثلث ? انتها
اما اميدوارم دوستي ما مثل دايره بي انتها باشه . . .

 

 

 

داني که چيست دولت ديدار يار ديدن ؟؟؟
در کوي او گدايي بر خسروي گزيدن
از جان طمع بريدن آسان بود وليکن
از دوستان جاني مشکل توان بريدن

 

 

 

اي رفيق با وفا هر شب دعايت ميکنم
گر ندارم زانتيا فرقون سوارت مي کنم :دي

 

 

 

الهي قلب غم آتش بگيرد
سياهي دق کند ماتم بگيرد
الهي تا رفيق هست و زمان هست
کسي ياد تو را از من نگيرد

 

 

 

اين سخن در آسمان بايد نوشت :
با تو در دوزخ مداوم ، بي تو هرگز در بهشت

 

 

 

از پنجره روزگار که به درخت عمر مينگرم خوشتر از ياد رفيقان ثمري نيست . . .

 

 

 

من ياد خوش دوست به دنيا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر ياد کند مرا هرازگاهي چند
گرد رخ وي به چشم بينا ندهم

 

 

 

ارالاها اي خداي عدل و داد / هر که کرده يادي از ما زنده باد
ما که معتاد رفيقيم و خمار روي يار / در مرام ما نباشد ترک اين نوع اعتياد

 

 

 

محبت چشمه ايست از جنس نور / هم ارادت هم سلام از راه دور

 

 

 

تنها گنجي که جستجو کردن آن به زحمتش مي ارزد دوست واقعيست . . .
حالا هي منو بنداز تو زحمت !

 

 

 

در تقويم دوستي اين را به ذهنت بسپار
روزي به نام فراموشي وجود ندارد . . .

 

 

 

گر خوب نيم خوب پرستم باري / ور باده نيم ز باده مستم باري
گر نيستم از اهل مناجات رواست / از اهل خرابات تو هستم باري

 

 

+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:15 نويسنده Alone |
+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:53 نويسنده Alone |

دوست داشتن کساني که دوستمان مي‌دارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم

 

+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:53 نويسنده Alone |

دوست داشتن کساني که دوستمان مي‌دارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم

 

+ تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:52 نويسنده Alone |

مردان هم قلب دارن..... فقط صدايشان، يواش تر از صداي قلب يک زن است

+ تاريخ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:17 نويسنده Alone |

مردان هم قلب دارن..... فقط صدايشان، يواش تر از صداي قلب يک زن است

+ تاريخ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:16 نويسنده Alone |

مردان هم قلب دارن..... فقط صدايشان، يواش تر از صداي قلب يک زن است!!..... مرد ها هم در خلوتشان براي عشقشان گريه ميکنند!...... شايد نديده باشي؛ اما هميشه اشک هايشان را در آلبوم دلتنگيشان قاب ميکنند!...... هر وقت زن بودنت را ميبينم؛ سينه ام را به جلو ميدهم،صدايم را کلفت تر ميکنم ... تا مبادا...لرزش دست هايم را ببيني ! مرد که باشي ... دوست داري ... از نگاه يک زن مرد باشي ..! نه بخاطر زورِ بازوهايت!!

+ تاريخ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:13 نويسنده Alone |
+ تاريخ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 1:1 نويسنده Alone |
+ تاريخ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 1:0 نويسنده Alone |
+ تاريخ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 1:0 نويسنده Alone |
+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:51 نويسنده Alone |
+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:51 نويسنده Alone |

 

 

http://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=web&cd=1&ved=0CDEQFjAA&url=http%3A%2F%2Fsingle1.lxb.ir%2F&ei=49aKT_SlLsGohAfuvMjBCQ&usg=AFQjCNE1gkkQd_oE1sYNSoL6DyW23yqHTQ&sig2=KKoKpcgGxYhCSgAxaWMv9g

+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:39 نويسنده Alone |

دوسيب

ز بس بوي دو سيب آمد به سويم
نـمـانده هـيچ رنـگي در بر و رويـم
چنان او ميبرد از عقل ما هوش
که ناگه ميشويم ما مست و مدهوش

هلو

هلو از عاشقان دل ميربايد
سرشک از ديدگانت مي زدايد

ليمو

ز ليـمو و ز نعنـا هيـچ نگـويم
که خود ميداني من عاشق ز اويم

هلو

بهترين طعم ها باشد هلو
گوئيا مِي ميخوري اندر سبو

دوسيب

عمريست کشيدم من دوسيب در قهوه خانه
طـعـم خــوش تـر مــن نـديـدم در زمـانـه


 

+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:21 نويسنده Alone |

دوسيب

ز بس بوي دو سيب آمد به سويم
نـمـانده هـيچ رنـگي در بر و رويـم
چنان او ميبرد از عقل ما هوش
که ناگه ميشويم ما مست و مدهوش

هلو

هلو از عاشقان دل ميربايد
سرشک از ديدگانت مي زدايد

ليمو

ز ليـمو و ز نعنـا هيـچ نگـويم
که خود ميداني من عاشق ز اويم

هلو

بهترين طعم ها باشد هلو
گوئيا مِي ميخوري اندر سبو

دوسيب

عمريست کشيدم من دوسيب در قهوه خانه
طـعـم خــوش تـر مــن نـديـدم در زمـانـه


 

+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:21 نويسنده Alone |

من خودم هستم ویک حس غریب

که به صدعشق وهوس می ارزد

 

+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:22 نويسنده Alone |
+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:تنها,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 16:22 نويسنده Alone |

مـــــــــــــرد است دیگر...

گاهی تند میشود گاهی عاشقانه میگوید..

مـــــــــــــرد است دیگر..

غرورش آسمان و دلش دریاست...

تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد..

تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده..

تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟...

مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و
مـــــــــــــرد

+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:تنها,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 16:4 نويسنده Alone |

مـــــــــــــرد است دیگر...

گاهی تند میشود گاهی عاشقانه میگوید..

مـــــــــــــرد است دیگر..

غرورش آسمان و دلش دریاست...

تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد..

تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده..

تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟...

مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و
مـــــــــــــرد

+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:4 نويسنده Alone |
+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:4 نويسنده Alone |
+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:22 نويسنده Alone |
+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:22 نويسنده Alone |
+ تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیرم,خسته از روزگار,ساعت 15:22 نويسنده Alone |
+ تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیرم,خسته از روزگار,ساعت 23:32 نويسنده Alone |
+ تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیرم,خسته از روزگار,ساعت 23:32 نويسنده Alone |
+ تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیرم,خسته از روزگار,ساعت 23:31 نويسنده Alone |

دارد باران مي بارد و داغ تنهايي دلم تازه مي شود
از ابتداي خلقت هم سخن از تنها سفر کردن نبود . . .

 غمگينم ،مثل پيرزني كه آخرين سرباز برگشته از جنگ ، پسرش نيست....
 

از او که رفته نبايد رنجشي به دل گرفت آنکه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد حتي حق آنکه ديگر دوستمان نداشته باشد نمي توان از او رنجشي به دل گرفت بلکه بايد تنها از خود رنجيد که چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشيم که دوست ما را ترک کند ... و اين خود دردي کشنده است ...


 

+ تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:47 نويسنده Alone |

دارد باران مي بارد و داغ تنهايي دلم تازه مي شود
از ابتداي خلقت هم سخن از تنها سفر کردن نبود . . .

 غمگينم ،مثل پيرزني كه آخرين سرباز برگشته از جنگ ، پسرش نيست....
 

از او که رفته نبايد رنجشي به دل گرفت آنکه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد حتي حق آنکه ديگر دوستمان نداشته باشد نمي توان از او رنجشي به دل گرفت بلکه بايد تنها از خود رنجيد که چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشيم که دوست ما را ترک کند ... و اين خود دردي کشنده است ...


 

 

+ تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:46 نويسنده Alone |